جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی یک روز مانده به ۱۶ آذر با انتشار بیانیه ای می گویند: «ما دانشجویان علامه طباطبایی، به عنوان بزرگترین داشگاه علوم انسانی خاورمیانه، رسالت سنگینی بردوش داریم. ما بر خود واجب می دانیم از علوم انسانی مستقل و اصیل دفاع کنیم. ما در کنار سایر دانشگاهیان سنگر تسخیر ناپذیر عدالت و آزادی یعنی دانشگاه را حفظ خواهیم کرد. ما در کنار آحاد ملت ایران برای آزادی، عدالت و دموکراسی خواهیم جنگید تا بنای زر و زور و تزویر فرو ریزد. ما نیز ۱۶ آذر روز مقاومت و آزادیخواهی دانشجو را گرامی می داریم. از دید ما هر روز شانزدهم آذر ماه و روز مبارزه فکری و عملی با استبداد داخلی و استعمار خارجی است. و اما خطاب به همکلاسی های دربندمان ما شما را هیچ گاه از یاد نمی بریم.یاد شما شجاعت بخش همه ی ماست. به امید روزی که همه در کنارهم در جامعه ای آزاد و اخلاقی زندگی کنیم .
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
تاریخ می داند و فریاد می زند. آری تاریخ زبان گویای جوامع دیروز، امروز و فرداست اما افسوس که در هر دوره وعصری گروه اندکی از انسانها اشتیاق و جسارت تلمذ در مکتب این استادِ خاموش و البته صادق را دارند. آن گاه که کاغذپاره های شرح حال مردمی ناشناخته و متفاوت چون مردم ایران را تورق می نماییم با سیری پر فراز و نشیب رو به رو می شویم. گویی ملت ایران گاه در عرش به سر برده و گاه در فرش. تاریخ معاصر ایران مجموعه ایست چشمگیر از وقایع و حقایقی که تأثیر فراوان بر حیات سیاسی و اجتماعی مردم خویش داشته و همچنین ساختارهای شکلی و محتوایی جامعه ایرانی را وادار به تغییر و پوست اندازی کرده است. دیدگان تیزبین و جستجوگر دانشجو در این آشفته بازار حوادث و جریانهای سیاسی، دکان حرکتهای انقلابی و نهضت های آزادیخواهانه را نشانه می رود. در این دکان قدیمی و پربار، تکه سنگی مرمرین چشم نوازی می کند و آن نیز حرکت شجاعانه دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در اعتراض به سفر معاون وقت رییس جمهور ایالات متحده آمریکا به ایران است. طلایه داران این حرکت اعتراض آمیز را می شناسیم. آن سه یار دبستانی که بی حرمتی به ایران، اعتقادات و ارزشهای آزادمنشانه شان را برنتافتند و با خون خود رنگ از رخسار کریه دیکتاتور زمان ریختند. تو گویی با آزادگی و آگاهی خویش بر تن تنومند اما پوک و بی برگ و بار پهلوی کوفتند. آن سه یار دبستانی غلتیده در خون،یادآور دهها و بلکه صدها دانشجوی دیگری هستند که قربانی خودکامگی و نادانی حاکمان شده اند.
اما به کرات شنیده ایم که تاریخ تکرار می شود. ۱۶ آذر یک روز در تاریخ ما نیست بلکه حکایت هر روز ماست.حکایتی که هر روز امید داریم پایان یابد. حکایتی که بیانگر دردها و زخم های کهنه ایست که هر نسلی از دانشجویان برای التیام آن می کوشد. انگار که تا حیات بشر پابرجاست ظلم و فسادی و تجاوز و استبداد هم هست. کافی است ذره ای با واقع بینی و انصاف به امروز و دیروزمان نظر کنیم آن گاه پی خواهیم برد احوال سیاسی، اجتماعی و علمی امروزمان سیاه تر و سردتر از گذشته است. اگر دیروز جسم دانشجو مورد تعرض قرار می گرفت، اگر نفَس دانشجو در زندانها حبس می شد، اگر معیشت و زندگانی او مورد هجوم بود اینک علاوه بر همه ی این تظلمات، فکر و ذهن او نیز آماج حمله است. آن گاه که از دهان مدعیان معرفت و زاهدنما واژه های منفور و پر کینه ستیز با علوم انسانی شلیک شد، به قطع دانستیم که اگر روزی پیکر دانشجویان معترض، منتقد و آزادیخواه هدف گلوله بود و شهادت بر جسم آنان تحمیل می شد امروز به دنبال شهادت فکری و هویتی ایشان و تضییع و تباه کردن داشته های معرفتی ایشان هستند. علوم انسانی را میدان صف بندی های سیاسی و ایدئولوژیک ساخته اند و برای آن تفکیک دینی و جغرافیایی قائل شده اند. علوم انسانی از مکاتب، ادیان، جریان های فکری وسیاسی، فرهنگها، ملت و… تأثیر می پذیرد اما محوریت واصل بلافصل آن انسان است نه انسان مسلمان یا مسیحی نه انسان غربی یا شرقی.علوم انسانی مبتنی بر خردگرایی، آزاداندیشی، نقادی، تسامح ومدارا، گفت وگو و احترام به بشر و حقوق اوست. در این عرصه جایی برای انحصارطلبی، تعصب، کیش شخصیت، مقدس سازی و نقدناپذیری نیست و همین قدرت طلبان را واداشته که کمر به نابودی آن ببندند. پیشرفت علوم انسانی یعنی شناخت بیشتر و بهتر انسان ژرف اندیش و اندیشمند از مواهب معنوی و ارزشی خویش و رویارویی با حقوقی که با قدم گذاردن به ذهن آدمی، دست حکام استثمارگر و مستبد را از دامنه حیات فردی و اجتماعی او کوتاه می سازد. عناوینی از قبیل بومی سازی علوم انسانی تنها بهانه هایی برای به انقیاد در آوردن و ذبح علم و عالمان مستقل و اصیل است. ما بر این باوریم علوم انسانی میعادگاه بحث و گفت وگوی علمی است. نقادی هر چیزی در این وادی مباح است بنابراین از به چالش کشیده شدن مبانی علوم انسانی نمی هراسیم. هراس ما از نیات وبرنامه هایی است که تحت لوای این مباحث دنبال می شود و پای سیاسیون و ارباب قدرت را به محیط ها و بحث های آکادمیک باز می کند و از این رهگذر امیال شوم ایشان بر حقایق علمی تحمیل می شود. هر چند که این هجمه ها و حملات به علوم انسانی در حکومت های تمامیت خواه رسم تازه ای نیست. اما افسوس از نادانی و ناآگاهی کسانی که این موضوع را دنبال می کنند. در جدال کهنه و نو یا به بیان رساتر جدال کالبد فقهی-ایدئولوژیک با شالوده علمی-اخلاقی پیش بینی پیروز میدان چندان دشوار نیست.
و اما دانشگاه مظلوم و به بند کشیده شده علامه طباطبایی(ره) به عنوان سنگر فکری و حرکتی علوم انسانی و به عنوان مرجعی که سالیان متمادی وظیفه سنگین هضم و جزم اندیشه های نوین و روشنی بخش را بر عهده داشته، تحت سخت ترین سرکوب ها و فشارهاست.اخراج و تعلیق دانشجویان آزاداندیش و شجاع،بازنشتگی اجباری اساتید متعهد و دانشمند،از بین بردن انجمن ها وتشکل های مستقل دانشجویی شمه ای از این فشارهاست. با وجود همه ی سختی ها دانشگاه ما هنوز زنده است و همچو اسیری پای در بند آرام آرام گام بر می دارد و به آسمان می نگرد تا شاید برای لحظاتی هر چند اندک تلألو خورشید اندیشه و آزادی را از پنجره ی زندان احساس کند.
ما دانشجویان علامه طباطبایی، به عنوان بزرگترین داشگاه علوم انسانی خاورمیانه، رسالت سنگینی بردوش داریم. ما بر خود واجب می دانیم از علوم انسانی مستقل و اصیل دفاع کنیم. ما در کنار سایر دانشگاهیان سنگر تسخیر ناپذیر عدالت و آزادی یعنی دانشگاه را حفظ خواهیم کرد. ما در کنار آحاد ملت ایران برای آزادی، عدالت و دموکراسی خواهیم جنگید تا بنای زر و زور و تزویر فرو ریزد. ما نیز ۱۶ آذر روز مقاومت و آزادیخواهی دانشجو را گرامی می داریم. از دید ما هر روز شانزدهم آذر ماه و روز مبارزه فکری و عملی با استبداد داخلی و استعمار خارجی است. و اما خطاب به همکلاسی های دربندمان ما شما را هیچ گاه از یاد نمی بریم.یاد شما شجاعت بخش همه ی ماست. به امید روزی که همه در کنارهم در جامعه ای آزاد و اخلاقی زندگی کنیم .
بیان دیدگاه